دی ۱۷، ۱۳۸۹

صبح زود

دوران دبیرستان که بودیم کلاسهامون طوری بود که می شد خودت انتخاب واحد کنی یعنی دقیقا مثل دانشگاه هر ساعتی که دوست داشتی انتخاب واحد می کردیم می رفتیم مدرسه .
بعضی از کلاسها به دوساعته صبح می خورد .اون زمان چه حس حالی بود .بجایی که تنبلی کنیم نریم یک ساعت زودترهم از خواب بیدار میشدیم می رفتیم دختر بازی بعد می رفتیم مدرسه.
چون صبح که از خواب بیدار بشی یه جورای صورتت پف کرده میشد.صورتم نمی شستیم که مثلا خوشگل بشیم .چه حس حالی بود.یه رفیق داشتیم به اسم مهدی که بهش میگفتیم مهتی داماد.کا ساعت 6:30 با این مهتی داماد میزدیم بیرون تا 10 دقیقه به 8 میرفتیم سراغ دختر بازی .اون موقع جراتم نداشتیم با دختره راه بریم وایمیسادیم دوست دخترمون بیاد بیرون فقط تو خیابون تعقیبشون می کردیم تو راه چشم چرونی عجب ذوقی داشتیم.یادش بخیر که دوران زنده دلیمون بود.
صبح زود بلند شدم حس اون موقع اومد سراغم.
الانم اینطوریه؟کسی ساعت 6:30 بلند میشه بره زید بازی